نگاهی به بازی هایی که بخش چندنفره آنها فراموش شده است
طی این مقاله به بخشهای چندنفره بازیهایی خواهیم پرداخت که یا به کلی فراموش شدهاند یا اینکه هرگز مورد توجهای که لایقش بودند قرار نگرفتند.
امروزه وجود یک بخش مولتیپلیر محور در بازیها تقریبا به یک استاندارد در صنعت بازیهای ویدیویی بدل شده، اما در نسلهای پیشین این بخشهای مولتیپلیر تراکم بسیار کمتری داشته و از همین رو کمپانیها مختلف حاضر به پیادهسازی ایدههای جالب برای این مودهای آنلاین محور بودند.
برخی از این ایدههای مولتیپلیر محور هرگز تکرار نخواهند شد و میتوان گفت تقریبا برای همیشه در دفترچهی تاریخ صنعت بازیهای ویدیویی به فراموشی سپرده میشوند و حتی برخی از آنها در همین لحظه، مدتها از خاموش شدن سرورهایشان میگذرد.
Deus Ex
یکی از معیارهایی که شخصا برای آثاری که در این مقاله قرار است از آنها یاد کنم دنبال میکنم مبحث نوآوری و خلاقیت است. اولین نسخهی Deus Ex لزوما یک بخش مولتیپلیر «خوشساخت» یا «انعطافپذیر» ندارد بلکه برعکس!
این بازی از المانهای منسوخ شدهی مختلفی بهره میبرد اما دلیل نام بردن از آن دقیقا خلاقیت و نوآوری است که در بعد چند نفرهی خود به خرج میدهد که باعث میشود یک تجربهی چند نفره بسیار جالب، حداقل در زمان خودش باشد که لزوما آن چنان مورد توجه قرار نگرفت.
این اثر در واقع یک تجربهی کاملا تک نفره در زمان عرضهاش در سال ۲۰۰۰ محسوب میشد اما یک سال بعد طی عرضهی نسخهی Game of The Year خود پشتیبانی از یک بخش چند نفره را نیز دریافت کرد.
در آن دوران بازیهای چند نفره آنلاین همچون امروزه این چنین مطرح نبودند و حتی به نظر من اثری مثل Deus Ex که از لحاظ محتوایی یک تجربهی بسیار غنی محسوب میشد لزوما نیازی به یک بخش مولتیپلیر نداشت.
خصوصیتی که باعث میشود این بخش تا حد زیادی از دیگر آثار آن زمان متمایز باشد راه پیدا کردن عناصر بسیار برجستهی کمپین تک نفرهی آن از جمله مخفیکاری و قابلیت هک کردن به مود چند نفرهی آن بود.
James Bond 007: Nightfire
همهی شما قطعا نام Golden Eye 007 را شنیدهاید، اثری که به طور انحصاری برای کنسول Nintendo 64 عرضه شد و به تاثیرگذارترین بازی شوتر اول شخصی بدل شد که تا حد زیادی این ژانر را از انحصار کامپیوترهای شخصی خارج و آن را به کنسولهای خانگی نیز وارد کرد.
با وجود اینکه Golden Eye یک اثر بسیار موفق در ژانر شوتر اول شخص محسوب میشود اما بسیاری از دنبالههای فرنچایز James Bond در صنعت گیمینگ همچون آن اثر انقلابی، موفق و مطرح نشدند.
اما در این بین همچنان یکی از آثار این فرنچایز وجود دارد که لایق توجه بسیار بیشتری حداقل در بخش مولتیپلیر خودش بود. Nightfire که در سال ۲۰۰۲ برای کنسولهای نسل ششم و PC عرضه شد را میتوان یک ورژن بهتر از Golden Eye در بخش مولتیپلیر دانست.
با وجود اینکه بین سالهای ۱۹۹۷ و ۲۰۰۲ آثار مختلفی از این مجموعه عرضه شد و برخی از آنها از جمله James Bond 007: Agent Under Fire از بخش مولتیپلیر برخوردار بودند اما هرگز نتوانستند موفقیت Golden Eye را در این بخش تکرار کنند.
عنوان James Bond 007: Nightfire بسیاری از المانهای محبوب آن اثر را مدرنیزه کرده و همچنین با ارائهی محتوای بسیار در بخش مولتیپلیر خود از جمله تنوع بالای کاراکترهای قابل بازی، نقشهها، مودها و طیف گستردهای از اسلحهها توانست تجربهی چند نفرهای را پدید بیاورد.
Dead Space 2
بخش مولتیپلیر Dead Space 2 در دورهای که آثار Asymmetrical ترسناک هنوز آن چنان مطرح نبودند یکی از بهترین تجربهها را در این قالب ارائه میداد که بسیاری از افراد به کلی آن را فراموش کردهاند.
یکی از برجستهترین درخواستهای طرفداران پس از عرضهی نسخهی ابتدایی این فرنچایز، اضافه شدن یک بخش مولتیپلیر به قسمت دوم آن بود و این تنها طرفداران نبودند که این درخواست را داشتند، کمپانی EA نیز تاکید بسیاری بر ساخت یک بخش آنلاین محور اختصاصی برای Dead Space 2 داشت.
از همین رو استودیوی Visceral Games با الگوبرداری از بازیهایی همچون Left 4 Dead و چند اثر داستان محور از جمله Uncharted که از بخش مولتیپلیر مجزا نیز بهرهمند بودند یک بخش آنلاین بسیار جذاب را خلق کرد.
تیم سازنده تصمیم گرفت دو تیم Necromorph و نیروهای امنیتی Sprawl را در این بخش تعبیه کند که پلیرها بتوانند تجربهی دو طرف این میدان جنگ را از این تجربه دریافت کنند.
همچنین آنها برخی از جزئیات داستان محور بخش تک نفره را نیز به این مود اضافه کردند تا هویت بیشتری به آن بخشیده و همچنین به وقایای آن در دنیای Dead Space معنا ببخشند.
در مودهای مختلف این بخش مولتیپلیر تیمی که کنترل انسانها را برعهده دارد با وظایف مختلفی روبهرو میشود و تیم Necromorph نیز وظیفه دارد جلوی آنها را گرفته و تمامی آنها را سلاخی کند.
وجود تنوع در Objective و اهدافی که در این بخش وجود دارد باعث بوجود آمدن یک روند پویای ساخت استراتژی و همکاری تیمی در هر دو تیم میشود و این مسئله گاها حتی میتواند تا حدی ترسناک نیز جلوه کن
به طور کلی میتوان گفت Dead Space 2 یک بخش آنلاین بسیار جذاب را در ژانر Asymmetrical ارائه میداد که اصلا آن طور که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفت.
Max Payne 3
قسمت سوم مجموعهی Max Payne نسخهای بود که تا حدودی طرفداران این آیپی را به دو دسته تبدیل کرد به طوری که برخی اعتقاد داشتند بازی از لحاظ روایی ضعیفتر از نسخههای پیشین عمل میکند.
دستهای دیگر که اعتقاد داشتند این عنوان هر آن چه را که قصد انجامش را داشته به درستی و با موفقیت انجام داده است. اما در بین این هیاهو و بحث بر سر بخش تک نفرهی این اثر، مود چند نفرهی آن تا حد زیادی به حاشیه رفت و گم شد.
دقیقا بخش مولتیپلیر Max Payne 3 را میتوان نمونهی یک تجربهی چند نفرهی بسیار سرگرم کننده دانست با وجود آن که لزوما هیچ کار انقلابی، ساختار شکنانه یا نوآوری فوقالعادهای را در خود جای نداده است.
بخش مولتیپلیر این عنوان همچنان از مکانیزم Bullet Time بهره میبرد که از قضا سازندگان به شکلی بسیار متعادل و منطقی از آن در این مود بهره میبرند و همچنین گیمپلی بسیار عالی این بازی که به شدت برای یک مولتیپلیر رقابتی سوم شخص مناسب است.
مودهای مختلف بازی از تنوع و عمق مناسبی برخوردار بودند و همچنین نقشههای مختلف مولتیپلیر نیز به شکلی پویا در طول بازی تغییرات مختلفی را به خود میدیدند که به شکلی مستقیم این پویایی را به روند هر یک از مچهایی که تجربه میکردید تزریق میکردند.
Batman: Arkham Origins
حقیقتا من هرگز به Batman: Arkham Origins به عنوان یک بازی بد یا حتی متوسط در مقابل آثار Rocksteady نگاه نکردم و به نظرم تا حد زیادی در حق این بازی کم لطفی شده است.
تنها بخش تک نفرهی این اثر نبود که مورد کم لطفی قرار گرفت بلکه بخش مولتیپلیر آن نیز به موازات همین مسئله به قدری ناشناخته باقی ماند که به طور کلی تعداد بسیار اندکی از بازیکنان آن را تجربه کردند!
این مود چند نفره را شاید بتوان به عنوان یکی از بهترین و منطقیترین روشها برای بهره بردن از شوالیه تاریکی در یک سناریوی مولتیپلیر در نظر گرفت و دقیقا یکی از آن تجربههایی است که احتمالا هرگز تکرار نخواهد شد.
مسئله این است که وجود Batman در یک سناریوی مولتیپلیر تیم محور میتواند حسابی باعث ایجاد تداخلات مختلف در زمینهی متعادل سازی گیمپلی شود و در حالی که بخش آنلاین Origins لزوما این کار را بینقص انجام نمیدهد اما تا حد زیادی به آن نزدیک میشود.
ما در این مود چند نفره شاهد یک جنگ بین خلافکاران گروه Joker و Bane در زندان Blackgate هستیم که به دو تیم سه نفره تقسیم میشوند. در این بین دو بازیکن نیز در نقش Batman و Robin بازی کرده و هدفشان از بین بردن افراد این دو گروه است.
بازیکنان در دو گروه خلافکاران هدفشان از بین بردن بازیکنان گروه رقیب است درحالی که تیم قهرمانان هدفشان جمعآوری امتیازات Intimidation است.
همچنین لازم به ذکر است که بازیکنان خلافکار توانایی تبدیل شدن به سرگروههای خودشان را دارند که قابلیتهای بیشتر و قویتری را در اختیارشان قرار میدهد در حالی که Batman و Robin از بسیاری از قابلیتهای خود که در بخش تک نفره نیز در دسترس پلیر هستند برخوردارند.
متاسفانه همانطور که اشاره کردم افراد زیادی به پای تجربهی این مود چند نفره ننشستند و در نهایت در سال ۲۰۱۶ سرورهای آن برای همیشه بسته شدند.
من اعتقاد دارم این بازی با وجود برخی از مشکلاتش به هیچ عنوان لایق این حجم از کم لطفی و بازخوردهای نه چندان مثبت نبود هر چند که امروزه دیده میشود که بسیاری به دور از فضای منفی زمان عرضه به سراغ این بازی آمده و به راستی از آن لذت میبرند.
The Last of Us
حقیقتا در طول سالها بسیار برایم جالب است که با توجه به محبوبیت قسمت اول The Last of Us چطور هیچکس حتی اشارهای به بخش مولتیپلیر فوقالعادهی این بازی نمیکند اما در عین حال به خاطر میاورم که شخصا خود من نیز در ابتدا انتظارش را نداشتم.
اثری که تمام تمرکزش بر ارائهی یک تجربهی تک نفره داستان محور است چنین بخش مولتیپلیر عمیق، لذتبخش و سرگرم کنندهای داشته باشد. آن قدر بخش مولتیپلیر این اثر غیر منتظره و جذاب بود که حتی توانست لقب برترین بازی مولتیپلیر کنسول PS3 را از رسانهی IGN دریافت کند.
Factions نام بخش چند نفره این اثر است که دارای سه مود مختلف Supply Raid ،Survivors و Interrogation است که دو مورد ابتدایی در واقع نوعی TDM هستند در حالی که مود سوم حول محور همکاری تیمی در راستای دست یافتن به جعبهی مهمات تیم مقابل میگردد.
شاید باور نکنید اما شخصا تا حدودی از این تجربهی چند نفره به عنوان یک تجربهی تاکتیکال یاد میکنم و کسانی که آن را تجربه کرده باشند احتمالا بهتر متوجه این مسئله خواهند شد چرا که بازی تاکید بسیاری بر همکاری تیمی، برنامهریزی، درک نقشهی بازی دارد.
این اثر تقریبا تمامی مکانیزمهای اصلی بخش کمپین خود از جمله مکانیزمهای بقا محور همچون Crafting را در این بخش نیز تعبیه کردهاند که به گونهای عالی عمل میکند و بازدهی بالایی دارد.
بد نیست اشاره کنم که پلیرها توانایی بازی در دو گروه Hunters و Fireflies را دارا هستند که هر دوی آنها در بخش داستانی بازی نیز حضور داشتند.
همچنین درست همچون کمپین، در این بخش نیز برخلاف بسیاری از بازیهای چند نفره مرگ بسیار سریع اتفاق میافتد و این مسئله در مود Survivors تاثیر به سزایی دارد چرا که بازیکنان توانایی ورود دوباره به روند بازی پس از مرگ را ندارند.
لازم به ذکر است که المانهای برجستهای که از بخش کمپین به مولتیپلیر منتقل شدهاند بعضا دستخوش تغییراتی نیز شدهاند تا با ساختار و قالب چند نفرهی آن تطابق پیدا کنند که به راستی نشان دهندهی اهمیت سازندگان به این بخش است.
مولتیپلیر The Last of Us تجربهای بود که بسیاری از طرفداران نمیدانستند به آن احتیاج دارند تا زمانی که برای اولین بار آن را تجربه کردند.
Assassin’s Creed Revelations
همانطور که در گذشته نیز اظهار داشتم تا همین چند سال پیش فرنچایز Assassin’s Creed یکی از فرنچایزهای بسیار جذاب و ارزشمند برای من محسوب میشد که همیشه برای عرضهی نسخهی تازهی آن به شدت هیجان زده میشدم.
تقریبا چیزی در این مجموعه وجود نداشت که تجربه نکرده باشم و این مسئله در رابطه با بخشهای مولتیپلیر عناوین AC: Brotherhood تا قسمت چهارم یعنی AC IV: Black Flag نیز صدق میکرد اما در بین تمامی بخشهای مولتیپلیر این چهار نسخه که از قضا بسیار مشابه نیز هستند.
زمانی که در بخش مقدمه از «ایدههای تکرار نشدنی» در بخشهای مولتیپلیر صحبت کردم دقیقا همین بازی در ذهنم تداعی شده بود.
بخش چند نفرهای که در این چهار بازی میزبان پلیرها بود از یک ساختار و قالب به شدت متفاوت و خاص برخوردار بهره میبرد که شخصا هرگز دوباره چیزی مشابهاش را ندیدم.
شاید بتوان تجربهی چند نفرهی این عناوین را یکی از متفاوتترین و خاصترین تجربههای مولتیپلیر گیمینگ مدرن دانست که به شدت سرگرم کننده و عمیق بودند اما با این وجود آن طور که لیاقتش را داشتند مورد توجه پلیرها قرار نگرفتند.
هستهی این بخش مولتیپلیر دقیقا چیزی است که بخش تک نفره نیز بر آن تاکید دارد و آن هم مخفیکاری و به قتل رساندن هدفتان است. هر یک از پلیرها در نقش یک قاتل قرار گرفته و هدفی برای او مشخص میشود که باید به قتل برساند.