لیست بهترین فیلم ‌های علمی-تخیلی سال ۲۰۲۲

حالا که سال ۲۰۲۳ چند ماهی از عمر خود را گذرانده است، بد نیست سفری کوتاه به گذشته‌ای نه‌چندان دور داشته باشیم و ببینیم کدام فیلم ‌های علمی-تخیلی در سال ۲۰۲۲ بیشتر از همه توجه‌ها را به خود جلب کرده‌اند. با وجود اینکه بعد از بر زبان آوردن نام علمی-تخیلی اولین گزینه‌ای از سال گذشته که فورا به یاد آورده می‌شود، فیلم مورد انتظار «آواتار؛ راه آب» است، اما آثار موفق دیگری که در ادامه معرفی می‌کنیم ترکیبی جذاب از آثار هنری تامل‌برانگیز و بلاک‌باسترها هستند که تا حد زیادی توانستند رضایت طرفداران و منتقدان این ژانر را جلب کنند. با تکنوروز همراه باشید.

 جنایات آینده | Crimes of the Future

  • گارگردان: دیوید کراننبرگ

  • IMDb: 5.9

تصور اینکه دیوید کراننبرگ، کارگردانی که او را با بادی‌هارورهای فراموش‌نشدنی می‌شناسیم، بیست و سه سال از این زیرژانر فاصله گرفته خیلی عجیب است. مطمئنا اینطور نیست که او در این مدت کارگردانی فیلم‌های موفق تجاری را هم کنار گذاشته باشد اما صادقانه بگوییم، «قول‌های شرقی» (Eastern Promises) یک عزیمت گسترده از زیرژانر بادی‌هارور و آثاری چون «ویدیودروم» (Videodrome) و «مگس» (The Fly) به سمت درام است. اگرچه کارگردانان بی‌شماری سعی کرده‌اند سبک احشایی کراننبرگ را تکرار کنند، اما تعداد کمی توانسته‌اند آن را به درستی به نتیجه برسانند. به همین دلیل است که «جنایات آینده» قبل از انتشارش بسیار سر و صدا به راه انداخت.

بازگشت کراننبرگ به بادی‌هارورها با این فیلم، به طور حتم بهترین نمونه از وحشت گروتسک است. روایت پراکنده ممکن است برخی بینندگان را به اشتباه بیاندازد، اما واقعا نباید غافلگیرکننده باشد. این فیلم یک اثر کراننبرگی تمام عیار اساسی است که عموما تصاویر ترسناک و تعلیق روشمند را به یک روایت منسجم ترجیح می‌‌دهد. از نظر تئوری این ترکیب باید به یک مشکل بزرگ ختم شود، اما با توجه به استعداد کراننبرگ در خلق چنین معجون‌هایی، می‌توان گام‌های اشتباه روایی را نادیده گرفت چرا که عمیقا از تماشای صحنه‌های خیره‌کننده و عجیب فیلم لذت خواهید برد.

 Something-in-the-Dirt چیزی درون خاک |  Something in the Dirt

  • کارگردان: جاستین بنسون، آرون مورهد

  • IMDB: 5.9

در طول سال‌ها، زوج کارگردانی مورهد و بنسون طرفداران کوچک اما وفاداری پیدا کرده‌اند. فیلم‌هایی مانند «پایان‌ناپذیر» (The Endless) و «بهار» (Spring) به لطف مضامین جنجال‌برانگیز و دیالوگ‌های ساده، بازخوردهای مثبتی کسب کرده‌اند. با توجه به داستان‌سرایی پیوسته پیچیده در کارنامه‌ی حرفه‌ای این دو کارگردان، آثارشان به نوعی منجر به بوجود آمدن نظرات و انتقادات متناقض شده اما به طور کلی، واکنش‌ها همچنان مثبت است.

پیشنهاد ما برای مطالعه:  ویدیوی پشت صحنه قسمتی از سریال Cabinet of Curiosities

«چیزی درون خاک» آخرین فیلم این دو کارگردان، به همان اندازه که انتظار دارید جاه‌طلبانه است. این فیلم مملو از ایده‌های متعدد است و گاهی اوقات، این موضوع می‌تواند برای بیننده در اوج لذت بردن از تماشای یک فیلم اختلال ایجاد کند. به عبارت دیگر تماشای فیلم همیشه هیجان‌انگیز نیست. همانطور که گفتیم، فیلم یک پیام اصلی بسیار قابل توجه و یک جفت سرنخ مهم دارد که روایت پیچیده‌اش را جبران می‌کند.

Brian-and-Charles برایان و چارلز | Brian and Charles

  • کارگردان: جیم آرچر

  • IMDB: 6.7

این کمدی علمی-تخیلی که در سرعت روایت داستانش بسیار روشمند عمل می‌کند، خیلی پرشور و هیجان آغاز نمی‌شود. برعکس اولین کارگردانی جیم آرچر شما را غافلگیر می‌کند. در اوایل فیلم بینندگان با برایان، یک مخترع تنها، ساکن یک شهر کوچک در ولز ملاقات می‌کنند. یک مرد دست‌به‌آچر وسواسی که بیشتر وقت خود را در خانه و تنهایی می‌گذراند، در نهایت راهی برای جان بخشیدن به ربات دست‌ساز خود پیدا می‌کند. از آنجا چارلز را ملاقات می‌کنیم و تا سی دقیقه‌ی بعد با پیچیدگی‌های مختلف این ربات عجیب آشنا می‌شویم.

فیلم شروع خوشایندی دارد اما به ندرت تلاش می‌کند تا بینندگان را از نظر عاطفی فعال نگه دارد. با این حال با پیشرفت زمان، بینندگان به سرعت متوجه می‌شوند که این مقدمه‌چینی آهسته هدف بسیار مهمی را دنبال می‌کند. همانطور که ما شاهد رشد روابط بین برایان و چارلز هستیم، به طور فزاینده‌ای روی دوستی آن‌ها سرمایه گذاری می‌کنیم و در نتیجه به رابطه‌ی آن‌ها وابسته می‌شویم.

خوب شاید با خود بگویید که بسیاری از فیلم‌های دیگر هم این کار را انجام می‌دهند. درست است که «برایان و چارلز» دقیقا در روشی که اتخاذ کرده‌ پیشگام نیست اما ثابت می‌کند که استفاده از عنصر ترحم‌ بسیار ضروری است. البته تا حد زیادی به این دلیل است که به بینندگان دو شخصیت بسیار دوست‌داشتنی تقدیم می‌کند. ریشه‌یابی دو قهرمان داستان آسان است  زیرا آن‌ها بسیار خوب نوشته شده‌اند و پر از زندگی هستند. حتی اگر «برایان و چارلز» در زمینه‌ی جدیدی داستان خود را روایت نکرده باشد، مطمئنا راهی را در پیش گرفته‌ است که بینندگان را به دو شخصیتی که رابطه‌شان بعید به نظر می‌رسد وابسته کند.

آواتار آواتار؛ راه آب | Avatar: The Way of Water

  • کارگردان: جیمز کامرون

  • IMDB: 7.8

بیش از ده سال از انتشار «آواتار» (Avatar) می‌گذرد و از آن زمان، فیلم‌های پرفروش به طرز چشمگیری تغییر کرده‌اند. دنیای سینمایی مارول همچنان بر فیلم‌های اکشن با بودجه‌ی کلان تاثیر گذاشته است و در نتیجه چیزهایی مانند «دنیای توسعه‌یافته‌ی دی‌سی» (DC Extended Universe) و «دنیای سینمایی هیولاها» (Monsterverse) به میدان آمده‌اند. در حالی که از زمان انتشار «آواتار» فیلم‌های موفق زیادی وجود داشته است، خوب است که ۱۳ سال بعد، کامرون همچنان قادر به ساخت فیلم‌هایی است که به طور قطع متعلق به او هستند.

«آواتار؛ راه آب» دقیقا همان چیزی است که انتظارش را دارید. این یک دستاورد فنی عظیم با داستانی جذاب البته نسبتا ساده است. کامرون در این نسخه از آواتار هم مانند تمام آثارش در افراط هیچ چیز کم نمی‌گذارد؛ مدت‌زمان دلهره‌آور، جلوه‌های بصری باشکوه و بازیگران ستاره‌ای که شخصیت‌های آواتار را به تصویر می‌کشند، همه و همه برای طرفداران کامرون آشنا هستند. خوشبختانه این احساس آشنا به طور کلی به‌عنوان یک امر مثبت برداشت می‌شود.

اساسا این یک دنباله‌ی باارزش برای پرفروش‌ترین فیلم تمام دوران است و غیر از این هم از آن انتظار نمی‌رفت. «آواتار؛ راه آب» به جای تلاش برای تکرار فرمول‌های فیلم‌های پرفروش امروزی، نسخه‌ی بزرگ‌تر و بهتری از نسخه‌ی قبلی خود ارائه می‌دهد. جلوه‌های بصری چشمگیرترند، شخصیت‌ها عمق بیشتری دارند و داستان جاه‌طلبانه‌تر است. این دنباله دقیقا همان چیزی است که باید باشد. ممکن است تمام چیزهایی که نام بردیم برای افرادی که از نسخه‌ی اصلی انتقاد کردند کافی نباشد اما مهم نیست. هدف کامرون این نبود که مخالفان را متقاعد کند زیرا صادقانه بگویم، او نیازی به این کار نداشت. او می‌دانست که اصلاح فرمول قبلی همچنان کار می‌کند و حق داشت.

پیشنهاد ما برای مطالعه:  اولین واکنش‌ها به فیلم Scream VI | دنباله‌ای ترسناک‌تر و خونین‌تر

preyشکار | Prey

  • کارگردان: دن تراختنبرگ

  • IMDB: 7.1

پس از تلاش‌های ناموفق بسیار برای احیای فرنچایز معروف «غارتگر» (Predator) «شکار» سرانجام قدم پیش می‌گذارد و این مجموعه را به پیش می‌برد. به نظر می‌رسد که این مجموعه به جای انباشتن مقادیر بیش از حد افسانه‌های پیچیده، فقط نیاز به ارائه‌ی صحنه‌های اکشن با حضور یک قهرمان دوست‌داشتنی داشت که در برابر گونه‌های نمادین فرازمینی قرار بگیرد. «شکار» فیلم پیچیده‌ای نیست؛ تنها یک فیلم خوش‌ساخت است که هرآنچه را که برایش برنامه‌ریزی شده است به خوبی انجام می‌دهد.

پیش‌درآمد تراختبرگ، فرنچایز «غارتگر» را به سال ۱۷۱۹ می‌برد. بینندگان با نارو، یک شکارچی جویای نام آشنا می‌شوند که از مهارت برادرش تقلید می‌کند. از آنجایی که نشانه‌های مرموزی شروع به پیش‌بینی ظهور هیولای قهرمان سری «غارتگر» می‌کنند، مهارت‌های شکار نارو به یک عنصر ضروری برای زندگی یا مرگ تبدیل می‌شود. بدین ترتیب یک ساعت هیجان و تپش قلب آغاز می‌شود.

نبردهای «شکار» که به خوبی طراحی شده‌اند، به تنهایی عالی هستند اما با یک عملکرد برجسته‌ همراهند. آمبر میدتاندر یک تفنگدار فضایی را به تصویر نمی‌کشد، او یک قهرمان کاریزماتیک است. جذابیت او تقریبا با هر فرد دیگری هم‌راستا است و در نتیجه به عضو جدیدی تبدیل می‌شود که می‌تواند در این فرنچایز بهترین باشد.

Belle    بل | Belle    

  • کارگردان: مامورو هاسودا

  • IMDB: 7.1

افسانه‌ی «دیو و دلبر» (Beauty and the Beast) بارها اقتباس شده است، اما این اقتباس‌ها اغلب خیلی خوب از آب در نمی‌آیند زیرا یا خیلی به منبع اصلی نزدیک می‌شوند یا به طور کامل هیچ چیز از منبع اقتباس در آن‌ها دیده نمی‌شود. نسخه‌ی دیزنی «دیو و دلبر» تا حد زیادی به‌عنوان استاندارد طلایی در نظر گرفته می‌شود، زیرا داستان اصلی را با موفقیت به نسخه‌ی دیزنی‌ تبدیل و در عین حال مضامین قابل تامل آن را نیز حفظ می‌کند. متاسفانه نسخه‌های بعدی تنها تقلیدهایی بی‌روح هستند که ناامیدانه در تلاشند تا فیلم موفق دیزنی را بازسازی کنند.

آخرین ساخته‌ی مامورو هوسودا از تکه‌هایی از افسانه‌های فرانسوی و اقتباس دیزنی استفاده می‌کند اما هرگز شبیه یک تقلید توخالی نیست. تغییر به تنظیمات واقعیت مجازی به طرز شگفت‌آوری خوب کار می‌کند و موضوع بالغانه‌تر، مضامین پیچیده‌ی منبع را برجسته می‌کند. یک هسته‌ی عاطفی قوی در این برداشت منحصربه‌فرد از داستان وجود دارد و خوشبختانه احساس یک داستان تازه و بکر را به بیننده منتقل می‌کند تا یک اقتباس عادی.

Beyond-the-Infinite-Two-Minutesدو دقیقه فراتر از بی‌نهایت | Beyond the Infinite Two Minutes

  • کارگردان: جونتا یاماگوچی

  • IMDB: 7.2

«دو دقیقه فراتر از بی‌نهایت» یکی از آن جواهرات علمی-تخیلی کم‌بودجه است که شاید فقط هر چند سال یک بار با آن مواجه ‌شویم. این کمدی علمی-تخیلی ژاپنی مانند «آغازگر» (Primer)، «همدوستی» (Coherence) و «زمین دیگر» (Another Earth) ثابت می‌کند که برای مجذوب کردن بینندگان به میلیون‌ها دلار نیاز نیست. «دو دقیقه فراتر از بی‌نهایت» تنها با ۲۰۰۰۰ دلار و بازیگران ناشناس در مدت زمان زیر ۹۰ دقیقه بینندگان خود را مسحور نگه می‌دارد.

«دو دقیقه فراتر از بی‌نهایت» در هسته‌ی خود چیزی شبیه به یک فیلم حیله‌گرانه است. پیش‌فرض که حول صفحه‌ای می‌چرخد که به شخصیت‌ها اجازه می‌دهد دو دقیقه‌ی بعد را ببینند، علی‌رغم ماهیت تکراری‌اش، همچنان جذاب است. این کمک می‌کند که پیچش‌های بیشتر از انتظار در فیلم وجود داشته باشد اما حتی بدون در نظر گرفتن پیچ و تاب هم، فیلم از گروهی از شخصیت‌های دوست‌داشتنی بهره می‌برد که صرف تماشای روابط آن‌ها سرگرم کننده است. به طور کلی «دو دقیقه فراتر از بی‌نهایت» یک فیلم جذاب و دیدنی است که با زیرکی داستانش را ارائه می‌دهد. لایه‌هایی زیر حلقه‌های زمانی وجود دارد و مدت زمان کوتاه فیلم تضمین می‌کند که هرگز از این لایه‌ها خسته نشوید.

پیشنهاد ما برای مطالعه:  بهترین فیلم‌های نتفلیکس که باید ببینید

بعد-از-یانگبعد از یانگ | After Yang

  • کارگردان: کوگوندا

  • IMDB: 6.7

کوگونادا با اولین فیلمش «کلمبوس» (Columbus) سروصدای قابل توجهی به پا کرد. منتقدان این درام ساده را ستودند با وجود اینکه بینندگان معمولی‌تر از فقدان هیجان شکایت داشتند. «بعد از یانگ» به‌عنوان دنباله‌ی آن فیلم، از یک الگوی مشابه پیروی می‌کند. این یک درام آرام و ساده است که در کنار داستانی پربار بازیگران فوق‌العاده‌ای دارد. درست است که سرعت فیلم، می‌توانست کمی جنجال به پا کند، اما مخاطب واقعی برای این نوع فیلم‌ها وجود دارد. برای مثال طرفداران فیلم‌هایی که روایت کمتری دارند، از تماشای این فیلم لذت خواهند برد.

nope نُچ | Nope

  • کارگردان: جوردن پیل

  • IMDB: 6.9

آخرین فیلم ترسناک جوردن پیل، با حفظ همان مضامین اجتماعی، وحشت را به نفع داستان‌های علمی-تخیلی الهام گرفته از اسپیلبرگ تقلیل می‌دهد. اشتباه نکنید، «نُچ» هنوز هم می‌تواند به‌عنوان یک فیلم ترسناک معرفی شود، اما برخلاف «ما» (Us)، با بی‌شمار ژانرهای دیگر معاشقه می‌کند و به بینندگان یک ماجراجویی دو ساعته هدیه می‌دهد که به همان اندازه غیرقابل پیش‌بینی و هیپنوتیزم‌کننده است.

در این فیلم دانیل کالویا در نقش او جی بازی می‌کند، مردی که در کنار خواهرش هم با بازی کیک پالمر، به مزرعه‌داری در کالیفرنیا مشغولند. وقتی خواهر و برادرها متوجه اتفاقات عجیب در آسمان بالای سرشان می‌شوند، هر کاری که می‌توانند انجام می‌دهند تا اسرار عجیب و غریب و احتمالا فرازمینی را درک کنند.

در ظاهر داستان کمی بیش از حد آشنا به نظر می‌رسد. فیلم‌های تهاجم بیگانگان فراوان و عادی هستند و با توجه به ویژگی‌های منحصربه‌فردی که در آثار گذشته‌ی پیل یافت می‌شود، انتظار دارید که با فیلم جسورانه‌تری روبه‌رو شوید. خبر خوب این است که «نُچ» بسیار جسورتر از آن چیزی است که در ابتدا به نظر می‌رسد. در حالی که تاثیر اسپیلبرگ بر روی این فیلم به راحتی قابل تشخیص است، هنوز هم امضای جوردن پیل را در خود دارد و پر از ایده‌های غیرمعمول او است.

به کارگیری بازیگران با استعداد، تنها به کیفیت کلی می‌افزاید. پیل با فیلمنامه‌ی عجیب و غریبش قدم‌های سنگینی برمی‌دارد، اما پالمر و کالویا با بازی‌های جذابشان ثابت می‌کنند که مکمل‌های ارزشمندی برای فیلمنامه هستند. شیمی آن‌ها غیرقابل انکار است و توانایی‌اشان در خنداندن مخاطب آن هم در مواقع غیرمنتظره را نمی‌توان نادیده گرفت. «نُچ» متاسفانه به اوج سرگیجه‌آور «برو بیرون» (Get Out) نمی‌رسد. با این حال، این یکی دیگر از آثار ارزشمندی است که می‌تواند به کارنامه‌ی پیل افزوده شود.

Everything-Everywhere-All-at-Onceهمه چیز همه‌جا به یکباره | Everything Everywhere All at Once

  • کارگردان: دانیل کوان، دانیل شاینرت

  • IMDB: 8.0

تمام هیاهوی تبلیغاتی این فیلم را باور کنید. «همه چیز همه‌جا و به یکباره» واقعا به همان خوبی است که شنیده‌اید. جدیدترین نسخه از همکاری دانیل‌ها، تمام نکات همکاری‌های قبلی‌شان را می‌گیرد و هر جنبه را بهبود می‌بخشد. این حماسه‌ی چند بعدی نیازی به معرفی ندارد. زوج کارگردانی با ترکیب کمدی، اکشن و علمی-تخیلی در نهایت به چیزی فراتر از یک فیلم رضایت‌بخش می‌رسند. فیلم کاملا سرخوشانه است و ایده‌های پراکنده‌ی زیادی دارد که روی کاغذ شاید به نظر نمی‌رسید که تا این حد خوب در کنار هم قرار بگیرد اما خوشبختانه همه چیز به خوبی ترکیب می‌شود. «همه چیز همه‌جا و به یکباره» ترکیبی تقریبا بی‌نقص از عناصر متضاد است.

به ندرت دیده می‌شود که فیلمی پاسخگوی تمام سلایق باشد. به عنوان مثال آکادمی که به خاطر عشق به درام‌های احساساتی معروف است با آغوش باز از آن استقبال کرده است. بینندگان معمولی نیز همین احساس را دارند و امتیازات کاربران این ادعا را ثابت می‌کند. «همه چیز همه‌جا و به یکباره» تا کنون یکی از بهترین فیلم‌های دهه‌ی ۲۰۲۰ است.

۰/۵ (۰ نظر)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مقالات مرتبط

دکمه بازگشت به بالا